بنام آنکه جان را فطرت آموخت
آیاتا حالا به این موضوع فکر کردی که چطور امکان دارد که شخصی فقط چند سال گناه کند امّا باید تا ابدی در دنیای دیگر عذاب ببیند.اصلا این امر،با عدالت خداوند جور در میاد ؟
اگر بخواهیم بدانیم چطور چنین مسئله ای امکان دارد با به سه نکته توجه کنیم::
1. مجازات ابدى و جاویدان؛ منحصر به کسانى است که تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته و عالماً و عاملاً درفساد، تباهى ، کفر و نفاق گشته اند; به گونه اى که به رنگ گناه و کفر در آمده اند.
2. این اشتباه است که بعضى گمان مى کنند مدت و زمان کیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد; زیرا رابطهء میان گناه و کیفر رابطه زمانى نیست ، بلکه رابطهء ((کیفى )) است ، یعنى مقدار زمان مجازات با کیفیت گناه تناسب دارد نه بامقدار زمان آن ; مثلاً: کسى ممکن است در یک لحظه دست به قتل بزند، و طبق پاره اى از قوانین ، محکوم به زندان ابدگردد. در اینجا، زمان گناه فقط یک لحظه بوده ; در حالى که مجازات آن گاهى 80 سال زندان خواهد بود.
3. مجازاتها و کیفرهاى رستاخیز بیشتر جنبهء اثر طبیعى عمل و خاصیت گناه دارد (اثر و نتیجه اعمال خود آنهاست )
با توجه به این سه مقدمه ، سؤال مى کنیم که : فرض کنید کسى در اثر مصرف زیاد مشروبات الکلى در مدت یک هفته ، گرفتار زخم معده شدید شود; چندان که مجبور باشد تا آخر عمرش با این درد بسازد، آیا این برابرى میان عمل بد و نتیجه آن ، بر خلاف عدالت است ؟ حال اگر مدت عمر این شخص یک میلیون سال بود باید به خاطر یک هفته هوسرانى ، یک میلیون سال رنج ببرد، آیا این بر خلاف اصل عدالت است ؟ در حالى که قبلاً وجود این خطر در به اواعلام شده و عاقبت آن نیز برایش توضیح داده شده است .آیا این امور که همه از آثار اعمال است ، هیچگونه منافاتى با اصل عدالت دارد، در حالى که مساوات و برابرى میان کمیت عمل و نتیجه آن موجود نیست ؟ آیا پیامبر الهى از یک سو، و فرمان خرد از سوى دیگر به او اعلام نکردند، و آیابدون توجه به اختیار دست به چنان کارى زد و چنان سرنوشتى پیدا کرد؟ نه ، بلکه از روى علم و عمد و اختیار انجام داد و نتیجه مستقیم اعمالش این سرنوشت را براى او فراهم ساخت ، پس نه جاى شکایتى باقى مى ماند و نه ایراد واشکال به کسى وارد است ، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد. (تفسیر نمونه ، همان ، ج 9، ص 240)البته مجازات اخروى عمیق تر و فراتر از مکافات عمل است ، چون چیزى جز خود عمل (تجسم عمل ) نیست.